سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علی(ع)مولای بر حق و سردمدار ولایت محمدی
همسر و فرزندان قمر بنى هاشم علیه السلام
 بانوى حرم حضرت قمر بنى هاشم علیه السلام لبابه : بنت عبدالله بن عباس بى عبدالمطلب ، بود و مادر لبابه ام حکیم است . قمر بنى هاشم علیه السلام از لبابه دو فرزند آورد: یکى فضل ؛ و دیگرى عبیدالله . و نسل آن حضرت فقط از طریق عبیدالله ادامه یافته است . آنچه گفتیم قول مشهور بود، ولى در کتاب العباس مى خوانیم که قمر بنى هاشم پنج اولاد بلکه شش اولاد داشته : فضل بن عبید الله (که از لبابه بودند) سوم حسن (که مادرش ‍ ام ولد بوده ، و این را از کتاب معارف ابن قیتبه و حدیقه النسب شیخ فتونى نقل کرده )، چهارم قاسم است که از بعض کتب مقاتل نقل کرده است و لم یثبت ، پنجم دخترى است که نام او را هم ذکر نکرده و از حدائق الانس این را نقل فرموده است ، ششم محمد است که ابن شهر آشوب او را از شهداى طف شمرده است . بالجمله ، سید مذکور اعقاب قمر بنى هاشم علیه السلام ، را بطنا بعد بطن ذکر کرده که تفضیل آن مناسب این مقام نیست .
از جمله اعقاب قمر بنى هاشم علیه السلام ابویعلى حمزة بن قاسم بن على بن حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن امیر المؤ منین علیه السلام است که در نزدیکى حله مدفون بوده ، قبه اى بر سر قبر او وجود دارد و مزارش معروف است و شخصیتى ثقه و جلیل القدر بوده است .  

فرزندان شهید قمر بنى هاشم علیه السلام 
محمد و عبد الله از جمله فرزندان قمر بنى هاشم علیه السلام هستند که به گفته مورخان در کربلا به شهادت رسیده اند. گویند: حضرت ابوالفضل علیه السلام در میان فرزندان خویش علاقه تامى به محمد داشته ، به حدى که آن پسر را از خود جدا نمى کرده است ، در عین حال پس از شهادت برادران ، شمشیر به کمرش بست و اذن جنگ براى او حاصل نمود و فرمود: اى نور دیده از محنت آباد جهان به سوى خرم آباد جنان رهسپار شو که ساعتى نمى گذارد به تو ملحق شد. محمد دست عموى خویش ، حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام را بوسید و با عمه ها وداع کرد و به میدان شتافت . جنگ او در کتب مقاتل دیده نمى شود. ولى در این شهر آشوب و دیگران ، محمدبن عباس علیه السلام را در شمار شهداى کربلا آورده اند. قاتل وى نیز عنصرى تبهکار سنگدل از طایفه بنى دارم است که داغ او را به دل پدرش قمر بنى هاشم علیه السلام گذارد. شهادت این پسر چهارده یا پانزده ساله ، پدرش را سخت بیازرد.

اعقاب حضرت قمر بنى هاشم علیه السلام 
چنانکه گفتیم ، نسل حضرت عباس علیه السلام از طریق پسرش عبیدالله و نسل عبیدالله نیز از طریق فرزند وى حسن بن عبیدالله امتداد یافته است ، همان گونه که تبار حسن نیز از طریق پنج پسرش : فضل ، ابراهیم جردقه ، حمزة الاءکبر، عباس و عبد الله ، جریان یافته است ؛ که دیلا به توضیحاتى در باب هر یک مى پردازیم :
1. فضل بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن على علیه السلام 
فضل مردى فضیح ، زبان آور، قوى الایمان ، و بسیار شجاع بود. نسل وى از طریق سه پسرش (جعفر، عباس اکبر، و محمد) امتداد یافته است . یکى از فرزندان محمد بن فضل ، ابوالعباس فضل بن محمد مى باشد که شخصیتى خطیب و شاعر و ادیب بوده و در رثاى ابوالفضل العباس علیه السلام شعرهایى جالب سروده که در فضل زندگانى ام البنین سلام الله علیه آوردیم .
2. ابراهیم جردقه بن حسن بن عبیدالله بن عباس علیه السلام 
او از فقها و ادبا و زهاد است و نسبش از طریق سه پسر به نامهاى حسن محمد و على باقى مانده است : على بن جردقه ، یکى از اسخیاى بنى هاشم ، و صاحب جاه بود.
وى ، که در سنه 264 ق به رحمت حق پیوست ، صاحب نوزده فرزند بود که یکى از ایشان عبیدالله بن على بن ابراهیم جردقه مى باشد. خطیب بغداد گفته است که : کنیه او ابو على است و از اهل بغداد است ، به مصر رفت و در آن دیار ساکن شد. نزد او کتبى بوده موسوم به جعفریه که در آن است فقه اهل بیت و به مذهب شیعه روایت مى کند آن را. وى در سال 312 در مصر وفات کرد.
3. حمزة الاکبر بن حسن بن عبید الله بن عباس علیه السلام 
وى مکنى به ابى القاسم و شیسه به حضرت امیر المؤ منین علیه السلام بود، ماءمون به خط خود نوشت که به حمزة بن حسن ، شبیه امیرالمؤ منین علیه السلام ، صد هزار درهم عطا شود. و از اولاد اوست محمد بن على بن حمزه ، نزیل بصره ، که از حضرت امام رضا علیه السلام و غیر آن حضرت نقل حدیث کرده ، و مردى عالم و شاعر بوده است . خطیب بغدادى در تاریخ خود گفته است : ابو عبدالله محمد بن على بن حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن امیرالمؤ منین علیه السلام یکى از ادبا و شعرا بوده که از پدرش و نیز از عبدالصمد به موسى هاشمى و غیر ایشان نقل روایت مى کند. چنانکه و روایت کرده از عبدالصمد به اسناد خود از عبد الله عباس که گفت : هر گاه حق تعالى غضب کرد به خلق خود و تعجیل نفرمود از براى ایشان به عذابى مانند باد و عذابهاى دیگرى که هلاک فرمود به آن عذابها امتها را، خلق مى فرماید براى ایشان خلقى را که نمى شناسند خدا را که عذاب کند ایشان را. و نیز از بنى حمزه است ابو محمد قاسم بن حمزة الاءکبر که در یمن مى زیسته و شخصى عظیم القدر بوده و جمالى بى نهایت داشته . و نیز از بنى حمزه است ابویعلى حمزة بن قاسم بن على بن حمزة الاءکبر ثقه جلیل القدر که شیخ نجاشى و دیگران از او به نیکى یاد کرده و قبرش در نزدیکى حله است . شیخ نجاشى در رجال خود فرموده است : حمزة بن قاسم بن على بن حمزة بن حسین بن عبیدالله بن عباس بن امیر المؤ منین علیه السلام ابویعلى ، ثقه جلیل القدر، از اصحاب حدیث بسیار نقل مى کرد، او را کتابى است در ذکر کسانى که روایت کرده اند از جعفر محمد علیه السلام . نیز از کلمات علما و اساتید معلوم مى شود که وى از علماى غیبت صغرى ، و معاصر با والد صدوق ، على بن بابویه رضوان تعالى علیهم اجمعین بوده است . در باب شخصیت والاى علمى و معنوى او باز هم در آینده توضیح خواهیم داد.
4. عباس ین حسن عبیدالله بن عباس علیه السلام : 
وى مکنى به ابى الفضل و خطیبى فصیح و شاعرى بلیغ بوده و در نزد هارون الرشید مقام و مکانتى داشته است .
ابو نصر بخارى گوید: ما راءى هاشمى اءعذب لسانا منه یا اءغضب لسانا منه .
و خطیب بغدادى آورده است : ابوالفضل عباس بن حسین ، برادر محمد و عبیدالله و فضل و حمزه است ، و او از اهل مدینه است . در ایام هارون الرشید به بغداد آمد: در آنجا به مصاحبت هارون پرداخت و بعد از هارون نیز مصاحب ماءمون شد، مردى عالم و شاعر و فصیح بود. بیشتر علویین او را اشعر اولاد ابوطالب دانسته اند. سپس خطیب به سند خود از فضل بن محمدبن فضل روایت مى کند که گفت : عمویم ، عباس ، فرمود که راءى تو گنجایش هر چیزى را ندارد، پس تهیه کن آن را براى چیزهاى مهم ؛ و مال تو بى نیاز نمى کند تمام مردم را، پس آن مخصوص اهل فضل و اهل حق قرار ده ؛ و کرامتت کفایت نمى کند عامه مردم را، پس آن را تنها متوجه اهل فضل نما.
نسل علاس بن حسن مذکور از چهار پسر مى باشد: احمد و عبیدالله و على و عبد الله . و ابو نصر بخارى گفته که نسل وى تنها از طریق عبد الله بن عباس است نه از غیر آن . و این عبدالله بن عباس ، شاعرى فصیح بود و ماءمون وى را بر دیگران مقدم مى داشت و به وى شیخ بن شیخ مى گفت .  و چون وفات کرد و ماءمون خبردار شد، گفت اءترى الناس مثل یا بعدک یابن عباس سپس جنازه او را تشییع کرد. عبد الله پسرى به نام حمزه دارد که اولادش در طبریه و شام مى باشند. از جمله آنان ابو الطیب محمد بن حمزه است که صاحب مروت و سماحت و صله رحم کثرت معروف و فضل کثیر و جاه و اسمع بوده و در طبریه آب و ملک داشته و اموالى جمع کرده بود، تا آنکه ظفر بن خضر فراعنى بر او حسد برد و لشگرى را براى قتل او ارسال داشت آنان او را در صفر 291 ق در بستان خود در طبریه شهید کردند. شعر او را مرثیه گفته اند و به اعقاب او که در طبریه هستند، بنوالشهید گویند.
5. عبدالله بن حسن بن عبیدالله بن عباس علیه السلام 
وى در حرمین مکه و مدینه قاضى القضاة بود، و از اولاد اوست قاسم بن عبدالله بن حسن عبیدالله مذکور و صاحب امام ابى محمد الحسن العسگرى علیه السلام بود و این قاسم در مدینه صاحب شاءن و منقبت بود و سعى مى کرد ما بین بنوعلى و بنوجعفر را صلح دهد و کان اءحد اءصحاب الراءى و اللسان .
حمزه : از نوادگان جلیل القدر ابوالفضل علیه السلام ، سید عظیم الشاءن ، ابو یعلى حمزه بن قاسم بن على بن حمزة الاءکبر بن عبیدالله بن عباس بن امیر المؤ منین علیه السلام مى باشد. علامه بزرگوار میرزا محمد على اردوبادى صفحاتى طلایى در باره حیات او نگاشته است که ما عین سخنان وى را نقل مى نماییم ، او گوید:
ابو یعلى از علماى اهل بیت و یگانه اى برخاسته و از خاندان وحى سروى بلند و افراشته در بوستان بنى هاشم است . او از مشایخ روایت بود و علماى بلاد براى بهرها ورى از علوم اهل بیت علیه السلام نزد وى مى شتافتند، که از جمله آنان است :
1. ابو محمد هارون بن موسى تلعکبرى ، از علماى بزرگ شیعه و حامل علوم ائمه اطهار علیه السلام (متوفى 385 ه‍ ق )
2. حسین بن هاشم مؤ دب .
3. على بن احمد بن محمد بن عمران دقاق . او و حسین بن هاشم فوق الذکر، هر دو از مشایخ شیخ صدوق ، ابن بابویه قمى هستند.
4. على بن محمد قلانسى ، از مشایخ عالم و رجالى بزرگ ابوعبدالله حسین بن عبدالله غضائرى .
5. ابوعبدالله حسین بن على خزار قمى .
از نام شاگردان و دست پروردگان او به دست مى آید که وى در دوران ثقه الاسلام (مؤ لف کافى ) مى زیسته و اواخر قرن سوم و اوایل سده چهارم را درک نموده است . ازینرو شیخ آقا بزرگ تهرانى در کتاب نابغه الوراة فى رابعة المئات : (راویان نابغه در قرن چهارم ) شرح حالى ممتع از او آورد و وى را از علماى زمان غیبت صغرى دانسته است .
آثارى که ابو یعلى نگاشته عبارت است از: کتاب التوحید، کتاب الزیارات و المناسک ، کتاب الرد على محمد بن جعفر الاءسدى ، کتاب من روى عن جعفر بن محمد علیه السلام که نجاشى و علامه به ارزشمند بودن آن اذعان نموده اند، و بدین لحاظ شیخ آقا بزرگ را مصفى المقال فى مصنفى علماء الرجال شرح حال او را در ضمن علماى رجال آوده است . نجاشى سند خود را به این کتابها، از طریق ابن غضائرى و قلانسى قرار داده است . به سخنان برخى از بزرگان شیعه در ثنا و ستایش از ابو یعلى توجه کنید:
نجاشى و علامه مى گویند: موثق و جلیل القدر و از علماى شیعه بوده و روایات بسیارى نقل کرده است
مجلسى در وجیزه گوید: سخنانش اطمینان آور و احادیثش مورد اعتماد است .
علامه مامقانى در الکنى الاءلقاب وى را از علماى صاحب اجازه حدیث بر مى شمارد. بدین ترتیب مى بینیم که علماى رجال - عموما - او را در کتب خود به علم و تقوا ستوده اند.
مقام جناب وى برتر از آن مى باشد که بگوییم وى از مشایخ اجازه حدیث - که بى نیاز از هر ثنا و ستایشى هستند و شهید ثانى بدان تصریح نموده و علماى بعد از او نیز آن را پذیرفته اند - بوده است ؛ زیرا این شاءن کسى است که شخصیتش ناشناخته و مجهول باشد، در حالیکه منزلت سرور ما سید حمزه - همان گونه که کلام علماى رجال را در باب مقام وى بیان داشتیم ، و کرامات خارج از شمار مرقد مطهرش نیز شاهد بر آن است - فوق تمامى این مراتب است . پس وى کسانى نیست که در صدد اثبات موثق بودن او باشیم تا به امثال این کلمات تمسک جوییم . آرى ، کثرت احادیثى که وى نقل کرده نشانگر فضل و علم بسیار او مى باشد، که در سخنان ائمه اطهار علیه السلام آمده است : اعرفوا منازل الرجال منا بقدر روایتهم عنا .
منزلت شیعیان ما را به قدر روایتشان از ما بشناسید و ارزیابى نمایید، که این فرمایش ‍ بیانگر آن است که علماى اهل بیت باید در فراگیرى علوم و احادیث ائمه اطهار علیه السلام سعى و تلاش نموده و با تمام قوا به نشر و ترویج معارف آنان بپردازند، و طبعا از آنجا که هر یک از این موارد، بنده را به خداوند تبارک و تعالى و او لیاى مقرب او نزدیک مى سازد، پس چه مى توان گفت درباره کسى چون سید بزرگوار ما، حمزه ، که شاخه اى از شجره طیبه آنان بوده و از تمامى آن خصال نیک بهره داشته است .
اما مشایخ او در روایت ، که بعد از جستجو در کتب رجال و حدیث - همچون رجال شیخ طوسى فهرست نجاشى و کمال الدین شیخ صدوق - نام آنان را به دست آورده ایم ، به قرار زیر مى باشند:
1. عالم جلیل القدر، سعد بن عبدالله اشعرى .
2. حسن بن میثل .
3. محمد بن سهل بن ذارویه قمى .
4.على بن عبد بن یحیى .
5. جعفر بن مالک فزارى کوفى .
6. ابو الحسن على بن جنید رازى .
7. و استاد بزرگ او، امانتدار ناموس امانت و امین بر ودیعه پروردگار سبحان ، ابو عبدالله یا ابو عبید الله بن محمد بن على بن حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس علیه السلام مى باشد و شاهرى بر جلالت مقام او آنکه ، چون بعد از وفات امام حسن عسگرى علیه السلام حکومت جائرانه وقت به شدت درصدد یافتن حضرت بقیة الله علیه السلام یا مادر ایشان بر آمد و برین سبب سربازانش را به خانه امام علیه السلام هجوم بردند - و این هراسشان ناشى از آن بود که شنیده بودند فرزند امام عسگرى علیه السلام دولتهاى باطل را سرنگون مى سازد - در آن هنگامه مصیبت بار، ابو عبد الله محمد بن على مادر گرانقدر و مطهر حضرت ولیعصر، نرجس خاتون - سلام الله علیه و علیها - را به خانه خود برد تا از شر معاندان در امان بماند.
در اینجا به حسب ظاهر مى توانیم بگوییم که خانه اى که مادر امام علیه السلام در آن به سر مى برد، لاجرم محل رفت و آمد ناموس دهر حضرت صاحب الاءمر صلوات الله علیه ، آن حامل مقام عظیم خلیفه اللهى ، حافظ اسرار رب العالمین ، ظرف مشیت حق -جل جلاله - و دریاى بیکران علوم و معارف ربانى بوده است تا از مادر گرانقدرش بازدید و تفقد نماید و بدین ترتیب نماید بدین ترتیب ، حضرتش - سلام الله علیه - به شرف آن خانه و خانواده افزوده و عزت ابدى را از آن آنان ساخته است . نیز شک نیست که ابو عبد الله از علوم حضرتش بهره مى جسته و از انوار شریفش بس فروغها بر مى گرفته است . در این صورت آیا دیگر نیازى به ذکر توثیقات علما پیرامون شخصیت او باقى مى ماند؟!  

 


نقل از: کتاب چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام   دانلود کتاب


[ چهارشنبه 88/1/19 ] [ 4:34 صبح ] [ یزدان ]
درباره وبلاگ

یزدان
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا ‏وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً به امید ظهورش انشاالله
موضوعات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب
بازدید امروز: 6
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 34015