علی(ع)مولای بر حق و سردمدار ولایت محمدی |
تحلیل ازدواج [ پنج شنبه 88/4/18 ] [ 12:18 صبح ] [ یزدان ]
رای ما به یک مدیربه عنوان رئیس جمهور که با کفایت و شجاع و خود نیز کارشناس ارشد باشد و به طوری که هم در مسایل خارجی و داخلی تدابیر امنیتی بالا داشته باشد او باید شخصی باشد که ایران را نه تنها در خاور میانه بلکه در سطح جهان به عنوان یک ابر قدرت از لحاظ علمی تکنولوژی و... بشناسند که این و شخصی باشد که دل سوز مردم و از خود مردم باشد که آشنا به درد و طوری عمل کند که سرمایه در بین مردم به صورت یکسان قرار داشته باشد و بتواند عدل علی را بین تمام اقشار جامعه اجرا کند به طوری که قانون برای همه قانون باشد و او کسی نیست جز مردی از جنس مردم به امید پیروزی اش ...
ستاد حمایت از دکتر محمود احمدی نژاد [ دوشنبه 88/3/18 ] [ 6:45 صبح ] [ یزدان ]
در اوراق تاریخ در منابع شیعه و سنی در زمینه شهادت حضرت زهرا علیهاالسلام مطالبی اعم از تاریخی و روایی ذکر شده است که در این مطلب اجمالا به آن میپردازیم. سلیم بن قیس میگوید: از ابنعباس شنیدم که میگفت: چون بیماری حضرت فاطمه علیهاالسلام شدید شد، علیعلیه السلام را طلبید و فرمود: "وصیت میکنم تو را که بعد از من با امامه دختر خواهر من زینب ازدواج کنی و تابوت مرا چنانچه ملائکه برای من وصف کردند، بسازی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا در[تشییعٍ] جنازه من حاضر شوند. پس همان روز فاطمه علیهاالسلام از دنیا رحلت کرد. از صدای گریه، مدینه به لرزه در آمد و مردم را دهشتی روی داد مانند روز وفات حضرت رسالت صلی الله علیه و آله و سلم." پس ابوبکر و عمر به تعزیه حضرت علی علیه السلام آمدند و گفتند: تا ما حاضر نشویم بر دختر رسول خدا نماز نگزار. چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبکر و عمر گفت: ما دیشب فاطمه را دفن کردیم. عمر به ابوبکر گفت: نگفتیم چنین خواهند کرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت کرده بود که شما بر او نماز نخوانید. چون شب رسید، حضرت علی علیه السلام، عباس و فضل پسر او و مقداد و سلمان و ابوذر و عمّار را طلبید و بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نماز گزارد و او را دفن نمود. چون صبح شد، مقداد به ابوبکر و عمر گفت: ما دیشب فاطمه را دفن کردیم. عمر به ابوبکر گفت: نگفتیم چنین خواهند کرد؟ عباس گفت: فاطمه خود چنین وصیت کرده بود که شما بر او نماز نخوانید. عمر گفت: شما کینه قدیم خود را هرگز ترک نمیکنید، والله که میروم او را از قبر در آورم و بر او نماز میکنم. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: به خدا سوگند اگر این کار را انجام دهی، شمشیر خود را از غلاف بکشم و در نیام نکنم تا تو را و جماعت بسیاری را به قتل رسانم. بعد از این، ایشان توطئه کردند که علی علیه السلام را به قتل رسانند و گفتند: تا او را نکشیم ما به اهداف خود نمیرسیم. ابوبکر گفت: چه کسی این جرأت را میکند؟ عمر گفت: خالد بن ولید. پس او را طلبیدند و گفتند: میخواهیم تو را بر امر عظیمی بگماریم. گفت: مرا بر هر کاری میخواهید بگمارید، اگرچه بر کشتن علی باشد. گفتند: از برای همین تو را طلبیدیم. خالد گفت: چه وقت او را به قتل برسانم؟ ابوبکر گفت: در وقت نماز در پهلوی او بایست، چون سلام نماز گوید گردن او را بزن. چون در آن وقت، اسماء بنت عمیس که پیشتر همسر جعفر طیّار بود در خانه ابوبکر زندگی میکرد. بر توطئه ایشان مطلع شد، کنیزک خود را گفت: برو به خانه علی و فاطمه علیهاالسلام به دور خانه ایشان بگرد و این آیه را بخوان. " وَ جاءَ رَجُلُ مِن اَقصَا المَدینَةِ یَسعَی قَالَ یا مُوسَی اِنَّ المَلاَ یَاتَمِروُنَ بِکَ لِیَقتُلوکَ فَاخرُج اِنّی لَکَ مِنَ النّاصِحِین."(سوره قصص؛ آیه 20) چون کنیزک آمد و این آیه را خواند، علی علیه السلام فرمود: به خاتون خود بگو: خدا تو را رحمت کند، ایشان قدرت آن ندارند، اگر ایشان مرا بکشند چه کسی با ناکثان و قاسطان و مارقان قتال خواهد کرد. پس حضرت وضو ساخت و به مسجد رفت و مشغول نماز شد. خالد بن ولید آمد و در پهلوی آن حضرت ایستاد، پس ابوبکر در اثنای نمازش پشیمان شد، ترسید که اگر علی علیه السلام شمشیر بکشد؛ اول او را بکشد، پس تشهدش را بسیار طول داد تا آن که نزدیک شد تا آفتاب در آید، زیرا میترسید که اگر سلام بگوید خالد به گفته او عمل کند و فتنهای بر پا شود، پس پیش از سلام نمازش گفت: ای خالد! مکن آنچه را گفته بودم، اگر بکنی تو را خواهم کشت.(کتاب سلیم بن قیس؛ ص 255/ احتجاج؛1/240) و این فتنه دفع شد. علامه مجلسی مینویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه میباشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز کمتر نگفتهاند، و احادیث معتبر دلالت میکند بر آن که بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت کرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود. همچنین شیخ صدوق روایت کرده است: چون از جانب حق تعالی خبر وفات آن سرور بانوان دو عالم دررسید، امّ ایمن را طلبید و- او معتمدترین زنان نزد آن بانو بود- فرمود: ای امّ ایمن خبر وفاتم، به من رسیده، پس علی را برای من بطلب. چون حضرت امیرعلیه السلام حاضر شد، فرمود: ای پسر عمّ! تو را به انجام مواردی وصیّت میکنم. حضرت امیر علیه السلام فرمود: هر چه میخواهی بگو، فرمود: وصیتهای من اول آن است که امامه دختر زینب را بعد از من به همسری برگزینی که تربیت کننده فرزندان من باشد و برای ایشان در مهربانی همانند من است، و تابوتی برای من بساز مثل آنچه ملائکه برای من تصویر کردند و به من نشان دادند. حضرت فرمود: ای فاطمه به من بنما که چگونه ایشان به تو نشان دادند؟ پس فاطمه علیهاالسلام روشی را که ملائکه از جانب حق تعالی برای او وصف کرده بودند به آن حضرت نشان داد. پس فرمود: وصیت سوم من آن است که در هر ساعت از شب و روز که وفات نمایم، در همان ساعت مرا دفن کنی و تأخیر ننمایی، و نگذاری احدی از دشمنان خدا که بر من ستم کردهاند، بر جنازه من حاضر شوند و بر من نماز خوانند. حضرت امیر علیه السلام فرمود: چنین خواهم کرد. پس آن بانوعلیهاالسلام در نیمه شب به ریاض جنّت انتقال یافت. حضرت علی علیه السلام در همان ساعت مشغول تجهیز و تکفین آن حضرت گردید. پس از آن که از غسل و دفن فارغ شد، جنازه را بیرون آورده و جریدی از درخت خرما روشن کرده و با جنازه آن حضرت بیرون آمدند، تا آن که در همان شب بر آن حضرت علیهاالسلام نماز گزارند و جسد مطهّرش را دفن کردند...(علل الشرایع؛185) علامه مجلسی مینویسد: در مدت زندگانی آن بانو علیهاالسلام بعد از پدر بزرگوارش، اختلاف نظر بسیاری میان خاصّه و عامّه میباشد، از شش ماه بیشتر و از چهل روز کمتر نگفتهاند، و احادیث معتبر دلالت میکند بر آن که بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پیغمبر، هفتاد و پنج روز بوده است. ابوالفرج اصفهانی در کتاب مقاتل الطالبیین از حضرت امام محمّدباقر علیه السلام روایت کرده است: مدت بقای آن حضرت علیهاالسلام بعد از پدر خود؛ سه ماه بود.(مقاتل الطالبیّین؛49) اکثر علمای امامیه گفتهاند در روز سوّم جمادی الاول واقع شد. همچنین در سن شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام در وقت وفات، اختلاف نظر بسیار است، اکثر روایات معتبر دلالت میکند بر آن که سن شریف آن بانو علیهاالسلام در آن وقت، هیجده سال بوده، و قول صحیح و مشهور میان علمای امامیه همین قول است. در روز وفات آن حضرت نیز اختلاف نظر بسیار است، اکثر علمای امامیه گفتهاند در روز سوّم جمادی الاول واقع شد. همچنین در سن شریف حضرت فاطمه علیهاالسلام در وقت وفات، اختلاف نظر بسیار است، اکثر روایات معتبر دلالت میکند بر آن که سن شریف آن بانو علیهاالسلام در آن وقت، هیجده سال بوده، و قول صحیح و مشهور میان علمای امامیه همین قول است. در کتاب روضة الواعظین روایت کردهاند که حضرت فاطمه علیهاالسلام را بیماری شدیدی عارض گردید و تا چهل روز ممتد شد، چون خبر وفات آن حضرت علیهاالسلام به او رسید امّ ایمن و اسماء بنت عمیس و حضرت امیرالمؤمنینعلیه السلام را حاضر ساخت و گفت: ای پسرعمّ! از آسمان خبر فوت به من رسیده و من عازم سفر آخرتم، تو را وصیت میکنم به چیزی چند که در خاطر دارم. چون خبر شهادت حضرت زهرا در مدینه منتشر گردید، شیون از خانههای مدینه بلند شد، و مردم جمع شده بودند و گریه میکردند و انتظار بیرون آمدن پیکر حضرت را میکشیدند. پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن آن حضرت را به تأخیر انداختند، پس مردم متفرق شده، برگشتند. چون پاسی از شب گذشت و دیدهها به خواب رفت، جنازه را بیرون آوردند، امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام و عمّار و مقداد و عقیل و زهیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنیهاشم و خوّاص آن حضرت، بر آن بانوعلیهاالسلام نمازگزاردند و در همان شب دفن کردند. حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت که ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام کدام است. حضرت امیر علیه السلام فرمود: ای دختر رسول خدا آنچه خواهی وصیت کن. پس بر بالین آن حضرت نشست و هر که در آن خانه بود بیرون کردند. پس ساعتی هر دو گریستند. حضرت علی علیه السلام سر فاطمه علیهاالسلام را مدتی به دامن گرفت و به سینه خود چسبانید و فرمود: هر چه میخواهی وصیت کن، آنچه فرمایی به عمل میآورم و امر تو را بر امر خود اختیار میکنم. فاطمه علیهاالسلام فرمود: خدا تو را جزای خیر دهد ای پسرعمّ رسول خدا، وصیت میکنم تو را اول که بعد از من امامه را به عقد خود درآوری. او برای فرزندان من مثل من است. پس فرمود: برای من تابوتی قرار ده، زیرا که ملائکه را دیدم که صورت تابوت برای من ساختند. پس فرمود: باز وصیّت میکنم تو را که نگذاری که یکی از آنها که بر من ستم کرده و حقّ مرا غصب کردند بر جنازه من حاضر شوند، زیرا که ایشان دشمن من و دشمن رسول خدایند، و نگذاری که احدی از ایشان و نه از اتباع ایشان، بر من نماز بخوانند، و مرا در شب دفن کنی، در وقتی که دیدهها در خواب باشد. (روضة الواعظین؛151) ابن شهرآشوب و دیگران روایت کردهاند چون خواستند که آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دستهای رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد. در کشف الغمّه روایت کردهاند چون وفات حضرت فاطمه علیهاالسلام نزدیک شد، اسماء بنت عمیس را گفت: آبی بیاور که من وضو بگیرم، پس وضو گرفت - به روایتی دیگر غسل کرد - و بوی خوش طلبیده و خود را خوشبو گردانید و جامههای نو طلبید، پوشید و فرمود: ای اسماء! جبرئیل در وقت وفات پدرم از بهشت، چهل درهم کافور آورد، حضرت آن را سه قسمت کرد و یک بخش را از برای خود گذاشت و یکی را برای من و یکی را برای علی، آن کافور را بیاور که مرا به آن حنوط کنند. چون کافور را آورد، فرمود: نزدیک سر من بگذار، پس رو به قبله خوابید و جامهای بر روی خود کشید و فرمود: ای اسماء مدتی صبر کن، بعد از آن مرا صدا کن، اگر جواب نگویم، علی را طلب کن و بدان که من به پدر خود ملحق گردیدهام. اسماء ساعتی انتظار کشید، بعد از آن فاطمه علیهاالسلام را ندا کرد، صدایی نشنید، پس گفت: ای دختر مصطفی، ای دختر بهترین فرزندان آدم، ای دختر بهترین کسی که بر روی زمین راه رفته است، ای دختر آن کسی که در شب معراج به مرتبه قاب قوسین او ادنی رسیده است. چون جواب نشنید جامه را از روی مبارکش برداشت، دید که مرغ روحش به ریاض جنّت پرواز کرده است، پس بر روی آن حضرت افتاد و آن حضرت را میبوسید و میگفت: چون به خدمت حضرت رسول صلی الله علیه و آله میرسی. سلام اسماء بنت عمیس را به آن حضرت برسان. مفضّل از حضرت صادق علیهالسلام سؤال نمود: فاطمه علیهاالسلام را چه کسی غسل داد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام غسل داد؛ زیرا که فاطمه، صدیقه و معصومه بود، و معصوم را به غیر از معصوم غسل نمیدهد، چنانچه مریم را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد. در این حال امام حسن و امام حسین علیهماالسلام از در آمدند و گفتند: ای اسماء! چرا مادر ما در این وقت به خواب رفته است؟ اسماء گفت: مادر شما به خواب نرفته ولیکن به رحمت خداوندی واصل گردیده است، پس حضرت امام حسن علیه السلام خود را بر روی آن حضرت افکند و روی انورش را میبوسید و میگفت: ای مادر با من سخن بگو پیش از آن که روحم از جسد مفارقت کند، و حضرت امام حسین علیه السلام بر پایش افتاد و میبوسید و میگفت: ای مادر بزرگوار! منم فرزند تو حسین. با من سخن بگو پیش از آن که دلم شکافته شود و از دنیا مفارقت کنم. پس اسماء گفت: ای دو جگر گوشه رسول خدا بروید و پدر بزرگوار خود را خبر کنید و وفات مادر خود را به او برسانید. پس ایشان بیرون رفتند، چون نزدیک مسجد رسیدند صدا به گریه بلند کردند، پس صحابه به استقبال ایشان دویدند و گفتند: سبب گریه شما چیست ای فرزندان رسول خدا؟ حق تعالی هرگز دیده شما را گریان نگرداند، مگر جای جدّ خود را خالی دیدهاید و از شوق ملاقات او گریان گردیدهاید؟ گفتند: مادر ما از دنیا مفارقت نمود. چون امیرالمؤمنین این خبر را شنید، فرمود: بعد از تو خود را به که تسلی دهم. (کشف الغمة؛2/122) چون این خبر در مدینه منتشر گردید، شیون از خانههای مدینه بلند شد، و مردم جمع شده بودند و گریه میکردند و انتظار بیرون آمدن پیکر حضرت را میکشیدند. پس ابوذر بیرون آمد و گفت: بیرون آوردن آن حضرت را به تأخیر انداختند، پس مردم متفرق شده، برگشتند. چون پاسی از شب گذشت و دیدهها به خواب رفت، جنازه را بیرون آوردند، امیرمؤمنان و حسن و حسین علیهم السلام و عمّار و مقداد و عقیل و زهیر و ابوذر و سلمان و بریده و گروهی از بنیهاشم و خوّاص آن حضرت، بر آن بانوعلیهاالسلام نمازگزاردند و در همان شب دفن کردند. حضرت علی علیه السلام بر دور قبر آن حضرت هفت قبر دیگر ساخت که ندانند قبر آن بانو علیهاالسلام کدام است. به روایتی دیگر چهل قبر دیگر را آب پاشیدند که قبر آن حضرت مشخص نباشد و به روایت دیگر قبر آن حضرت را با زمین هموار کرد که علامت قبر معلوم نباشد؛ این کارها برای آن بود که موضع قبر آن حضرت را ندانند و بر قبر ایشان نماز نخوانند و خیال نبش قبر آن را به خاطر نگذرانند.(روضة الواعظین؛151) به این سبب در مورد محل قبر آن بانو علیهاالسلام اختلاف نظر واقع شده است: بعضی گفتهاند در بقیع نزدیک قبور ائمه بقیع است و بعضی گفتهاند میان قبر حضرت رسالت و منبر آن حضرت دفن شده است، زیرا که حضرت فرمود: میان منبر و قبر من باغی از باغهای بهشت است و منبر من بر دری از درهای بهشت است. اصّح آن است که آن حضرت را در خانه خود دفن کردند، چنانچه روایت صحیح بر آن دلالت میکند. ابن شهرآشوب و دیگران روایت کردهاند چون خواستند که آن حضرت علیهاالسلام را در قبر گذارند، دو دست شبیه دستهای رسول خدا صلی الله علیه و آله از میان قبر پیدا شد، و آن حضرت را گرفت و به قبر برد.(مناقب ابن شهر آشوب؛ 3/414 با کمی اختلاف.) حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت کرده است، هفت کس بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نمازگزاردند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود، و من امام ایشان بودم. مفضّل از حضرت صادق علیهالسلام سؤال نمود: فاطمه علیهاالسلام را چه کسی غسل داد؟ حضرت فرمود: امیرالمؤمنین علیه السلام غسل داد؛ زیرا که فاطمه، صدیقه و معصومه بود، و معصوم را به غیر از معصوم غسل نمیدهد، چنانچه مریم را حضرت عیسی علیه السلام غسل داد.(علل الشرایع؛ ص184) از حضرت صادق علیهالسلام پرسیدند: به چه سبب حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام، فاطمه علیهاالسلام را در شب دفن نمود؟ حضرت فرمود: برای آن که فاطمه علیهاالسلام وصیّت کرده بود که آن دو مرد اعرابی که هرگز ایمان به خدا و رسول نیاورده بودند، بر او نماز نخوانند.(علل الشرایع؛ ص185) از حضرت علی علیه السلام. از علت دفن فاطمه علیهاالسلام در شب پرسیدند؟ فرمود: زیرا که او خشمناک بود بر جماعتی و نمیخواست آنها بر جنازه او حاضر شوند، و حرام است بر کسی که ولایت و محبّت آن جماعت را داشته باشد، که بر احدی از فرزندان فاطمه نماز کند.(امالی شیخ صدوق؛ ص523) حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام روایت کرده است، هفت کس بر جنازه حضرت فاطمه علیهاالسلام نمازگزاردند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمّاریاسر، خذیفه، عبدالله بن مسعود، و من امام ایشان بودم. (خصال؛361) منبع: بوی بهشت سوخته برگزیده از کتاب جلاءالعیون علامه محمّدباقر مجلسی اقتباس: علی لباف از صفحه (60 تا 73) لینک مطالب مرتبط: - مباهله؛ جلوهای از حضور حضرت زهرا(س) در عرصه سیاست - مصحف حضرت فاطمه(س) فراتر از شناختههای بشری [ یکشنبه 88/3/3 ] [ 12:24 صبح ] [ یزدان ]
زن ... مرد ... نحوه درخواست یکی از اصولی که زنها باید آن را بیاموزند نحوه درخواست از همسرشان می باشد… عموماً خیلی مواقع بدلیل نحوه غلط درخواست کار آنان به مشاجره می انجامد و طرفین هرکدام سی هزار تا فکر چرت و پرت برای خودشان می کنند… اولین نکته ای که باید توجه کنید زمان درخواست است. وقتی
آقایون هم خواهشاً بدونن که اگه حرف نزنن خیلی بهتره تا با هان، هون، چیه؟ و یک مشت بله و چشم الکی پاسخ بدن... همینطور خانمها توجه کنند که میزان عشق همسرشان هیچ ربطی به پریدن یا نپریدنش از روی مبل در هنگام کمک خواهی شما ندارد!!!... [ یکشنبه 88/2/27 ] [ 11:39 عصر ] [ یزدان ]
* عشق و ثروت و موفقیت * زنی از خانه بیرون آمد و سه پیرمرد را با چهره های زیبا جلوی در دید. آری... با عشق هر آنچه که می خواهید می توانید به دست آوردید [ یکشنبه 88/2/27 ] [ 11:33 عصر ] [ یزدان ]
نکاتی که شب زفاف باید مورد توجه قرار گیرد 1. مهمترین عامل در رفع درد ناشی از برقراری ارتباط در شب زفاف آماده کردن روحی و روانی شما و متقابلا همسرتونه که این کار در مورد شما از طرف شوهرتون باید بخوبی انجام بشه. با مطالعه و انجام مطلب نقاط حساس بدن آقایون و خانوما که در وبلاگ هستش همسرتون میتونه تا حدودی این آمادگی رو در شما ایجاد کنه. 1. تاثیر علمی آمادگی روحی روانی(که اصطلاحا حشری شدن هم گفته میشه) اینه که باعث ترشح هورمون در خون و تاثیر بر دهانه آلت تناسلی و آماده کردن اون برای ورود آلت میشه. بهتون پیشنهاد میکنم چند تا فیلم س و پ ر هم ببینید و توجه کنین که دو طرف چطوری برای انجام رابط جنسی و عمل دخول همدیگه رو آماده میکنن. 1. راستی میخواستم ازتون بپرسم که آیا پریود ماهانه شما دردناک هست یا نه؟ شدت درد منظورمه. 1. مطلب مهم بعدی هم این که حتما قبل از انجام اولین نزدیکیتون استحمام کنین و آلت جنسی همسرتون و شما کاملا پاکیزه باشه و در صورت امکان شوهرتون از کاندوم استفاده کنه. سعی هم بشه که کاندوم مورد استفاده زیاد با دست تماس نداشته باشه. همه این موارد به این علته که وقتی پرده بکارت شما در اثر دخول پاره میشه از راه زخم های ایجاد شده میکروب و آلودگی وارد بدن شما نشه و اندام جنسی تون رو ملتهب و دردناکتر نکنه. 1. پیشنهاد میکنم که برای انجام نزدیکی با همسرتون موقعیت بدنی شما زیر باشه و شوهرتون روی شما و سعی کنین که پاهاتون رو رو به بالا نگه دارین. این کار باعث میشه که شما درد کمتری رو احساس کنین. 1. بهتره که هنگام دخول اولیه آلت؛ این کار به آرامی و آهستگی صورت بگیره تا فشار زیادی بر شما وارد نشه. 1. توصیه میشه که بعد از دخول آلت شوهرتون و پاره شدن پرده بکارت و خونریزی، عمل سکس شما موقتا در ناحیه جنسی قطع و به فاصل چند دقیقه(10 الی 15 دقیقه – زمانی که درد و سوزش آرام گرفته است) دیگه از سر گرفته بشه. بوسیدن و نوازش کردن شما و همیاری و همفکری شوهرتون تو این چند دقیقه میتونه مفید باشه. 1. بعد از اتمام عمل جنسی و نزدیکی، بهتره که شما چند ساعتی رو استراحت کنین و از فعالیت شدید بدنی پرهیز کنین؛ ( ترجیحا راه نروید تا عمل جلوگیری از خونریزی به خوبی بوسیله بدن انجام بشه ) تا با این کار از تداوم خونریزی و درد ناشی از پارگی پرده بکارت جلوگیری کنین. 1. توصیه میشه زمان اولین نزدیکی شما، شب عروسیتون(که معمولا خونه پر مهمونه و شما خسته از برگزاری مراسم و فشار و استرس روحی هستین) نباشه. ترجیحا بهتره که اولین رابطه- تون زمانی باشه که شما به دور از همه هیاهوها، استرسها و از همه مهمتر مهمونها باشین. فلسفه وجودی مسافرت ماه عسل هم همینه که زوجین به مسافرت رفته و بدور از همه دغدغه ها و مزاحمتها اولین نزدیکیشون رو انجام بدن. 1. شدت درد ناشی از پارگی پرده بکارت شما به جنس این پرده هم بستگی داره. در بعضی از خانوما این پرده کامل، بعضی ها غیر کامل و تعدادی هم به طور مادرزادی بدون پرده اند.(رجوع شود به مطلب دستگاه تناسلی زنانه/ قسمت ششم در وبلاگ) 1. این که با شوهرتون در مورد ترس از درد زیاد صحبت کردین خیلی خوبه. در حین انجام این عمل سعی کنین با شوهرتون گفتگو کنین و اونو راهنمایی کنین که چطور عمل نزدیکی رو انجام بده که شما دچار درد شدید نشین. 1. با این اوصاف نگرانی شما بابت درد ناشی از پارگی پرده بکارت تا حدودی نابجاست و اگر در مورد این موضوع خیلی حساس و نگران هستین بهنون توصیه میشه که از اسپری بی حس کننده(لیدوکائین یا گزیلوکائین – قابل تهیه از داروخانه به صورت اسپری یا کرم) استفاده کنین. توصیه میشه که حتما اسپری رو با کاندوم استفاده کنین و اسپری یا کرم به مقدار کم روی کاندوم و به مقدار ناچیز در آلت زنانه مالیده بشه. اسپری بهتر از کرم هستش و باید توجه بشه که چند دقیقه بعد از استفاده از کرم و اسپری در زمانی که احساس بی حسی کردید حتما کاندوم رو تعویض کنین چون کرم و اسپری باعث سستی و پاره شدن کاندوم میشه. [ یکشنبه 88/2/27 ] [ 11:32 عصر ] [ یزدان ]
همسر و فرزندان قمر بنى هاشم علیه السلام بانوى حرم حضرت قمر بنى هاشم علیه السلام لبابه : بنت عبدالله بن عباس بى عبدالمطلب ، بود و مادر لبابه ام حکیم است . قمر بنى هاشم علیه السلام از لبابه دو فرزند آورد: یکى فضل ؛ و دیگرى عبیدالله . و نسل آن حضرت فقط از طریق عبیدالله ادامه یافته است . آنچه گفتیم قول مشهور بود، ولى در کتاب العباس مى خوانیم که قمر بنى هاشم پنج اولاد بلکه شش اولاد داشته : فضل بن عبید الله (که از لبابه بودند) سوم حسن (که مادرش ام ولد بوده ، و این را از کتاب معارف ابن قیتبه و حدیقه النسب شیخ فتونى نقل کرده )، چهارم قاسم است که از بعض کتب مقاتل نقل کرده است و لم یثبت ، پنجم دخترى است که نام او را هم ذکر نکرده و از حدائق الانس این را نقل فرموده است ، ششم محمد است که ابن شهر آشوب او را از شهداى طف شمرده است . بالجمله ، سید مذکور اعقاب قمر بنى هاشم علیه السلام ، را بطنا بعد بطن ذکر کرده که تفضیل آن مناسب این مقام نیست . از جمله اعقاب قمر بنى هاشم علیه السلام ابویعلى حمزة بن قاسم بن على بن حمزة بن حسن بن عبیدالله بن عباس بن امیر المؤ منین علیه السلام است که در نزدیکى حله مدفون بوده ، قبه اى بر سر قبر او وجود دارد و مزارش معروف است و شخصیتى ثقه و جلیل القدر بوده است . فرزندان شهید قمر بنى هاشم علیه السلام اعقاب حضرت قمر بنى هاشم علیه السلام
نقل از: کتاب چهره درخشان قمر بنى هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام دانلود کتاب [ چهارشنبه 88/1/19 ] [ 4:34 صبح ] [ یزدان ]
در پست های قبلی نامی از کربلایی احمد میرزا حسینعلی تهرانی برده شد و از عشق بازی او با حضرت عباس و امام حسین یادی شد . اما باز هم سخنان دیگر این عارف گرامی در مورد حضرت عباس علیه السلام : زمانی ما عازم سفر کربلا بودیم، در قافله ما یک لات گردن کلفتی بود که آخر عمری توبه کار شده بود و به زیارت امام حسین علیه السلام می رفت. او آن قدر قسی القلب بود که ادعا می کرد تا به حال هیچگاه برای کسی گریه نکرده است. وقتی به کربلا رسیدیم، ابتدا به حرم حضرت قمربنی هاشم علیه السلام مشرف شدیم، من در صحن حضرت شروع به روضه خوانی کردم و داستان کربلا و ظهر عاشورا را کلا بیان کردم ولی این رفیقمان خم به ابرو نیاورد. اما وقتی به روضه حضرت قمربنی هاشم گریز زدم و ماجرای تیر انداختن حرمله به چشمان مبارک حضرت قمربنی هاشم علیه السلام را بیان کردم دیدم خون در رگ غیرت او به جوش آمد و از شدت عصبانیت فحشهای رکیکی به حرمله و دودمان او صادر کرد. من از این حرکت و از فحشهای رکیک او خیلی مکدر شدم و رفتار او را در شان حرم و دستگاه کبریایی حضرت ابوالفضل علیه السلام ندانستم. وقتی شب به منزل رفتیم در عالم خواب دیدم که همه زایران حسینی در حرم حضرت حضور دارند و حضرت قمر بنی هاشم به آنها پاداش می دهد.اما دیدم سردسته همه زائران امام حسین علیه السلام در آن جمع همان رفیق توبه کارمان بود و حضرت عنایت خاصی به او دارند. من از این امر تعجب کردم و در فکر فرو رفتم که حضرت رو به من کرده و فرمودند: دشنام او به دشمنان ما چون از سر اخلاص و صفای باطن بود و هیچ قصد و نیتی غیر از دلخوشی ما نداشت ، لذا از عبادت و زیارت بسیاری از افراد مقرب تر واقع شد. [ چهارشنبه 88/1/19 ] [ 4:7 صبح ] [ یزدان ]
یه روز تو کربلا یه پهلوون بود پهلوون قصه ما جوون بود لعن الله من جهل حقک واستخف بحرمتک ... از این قسمت از زیارت حضرت عباس علیه السلام معلوم می شود که کسی حرمت دیگری را نادیده می گیرد که جاهل به حق او باشد لذا باید به دنبال این معرفت به حق آنها باشیم .
سخنان استاد گرانقدر حجه الاسلام معمار
حسن ختام بحث چند لحظه با آخرین ساعات علمدار روضه حضرت عباس از مقام معظم رهبری زمان : ?:?? دقیقه حجم: ??? کیلو بایت [ چهارشنبه 88/1/19 ] [ 4:1 صبح ] [ یزدان ]
... قل یا آیها الذین هادوا إن زعمتم أنکم أولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین _ کسانی که خیال میکنید اولیاء خدا هستید بیایید آرزوی موت کنید اگر راست می گویید ، یعنی اولیاء خدا کسانی هستند که آرزوی موت دارند ، بعد در سوره یونس خواندیم ألا إن اولیاء الله لا خوف علیهم ولا هم یحزنون ، نگو که بشر اینقدر میترسید سر چی می ترسید سر این نفسشون . الآن خیلی از این پیرزن و پیرمردها و جوانها همه نگرانند ، برای چه چون نمی دونند می خواهد چه بشه . یعنی چه دارند ؟ جهل دارند و منشاء نگرانی هم نفس بود . موت یعنی تعطیل شدن نفس . لذا کسانی که خدا بهشون توفیق موت داد از همه اینها راحت شدند ، گفتند مردم از هر چه می خواهید بترسید ، بترسید ولی از مردن نترسید ، معلومه اگر کسی از مردن نترسد دیگه از هیچ چی نمی ترسد ، مردن یعنی رفتن در بغل محمد و آل محمد .
حسن ختام بحث یک مداحی با موضوع ولایت از حاج عبدالرضا هلالی خوف و حزن دو مانع رسیدن به آرامش _ آرامش در قرآن 1
[ چهارشنبه 88/1/19 ] [ 3:59 صبح ] [ یزدان ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |